-
سکوت سرد فاصله
شنبه 27 اردیبهشتماه سال 1393 19:06
کدام چشم به اندازه ی تو مهمان داشت که کوچه صبح وداع تو راه بندان داشت تو دور می شدی و ابر وقت بدرقه ات به توس آمد و در سینه بغض باران داشت بهار در تب ناباوری عرق می ریخت خزان چگونه در اردیبهشت امکان داشت برای قلب تو ای سرزمین من این بس که قهرمان غزل خانه در خراسان داشت سعید تقی نیا بیست و هشتمین روز از اردی بهشت نود و...
-
شور عشق
دوشنبه 4 آذرماه سال 1392 21:34
سهل یا دشوار، راه عمر اگر پیموده شد وای بر پایی که بی شوق طلب فرسوده شد ! سوز من از پرده چون بیرون فتاد از شور عشق نغمه ای دیگر به ساز عاشقی افزوده شد آن که دل از هر دوعالم کند و زد در عشق چنگ خاطرش فارغ ز فکر بوده و نابوده شد مدتی شوریدگی دل را پریشان حال داشت چون که با زنجیر زلفت بستمش, آسوده شد ترک عشق از من نمی...
-
بیگانه ی بهتر از خویش
چهارشنبه 17 مهرماه سال 1392 23:22
با راه دوری که از شب, در پیش پای سپیده ست تا خانه روشن کند صبح, عمرم به آخر رسیده ست گر پیش پا را نبینم در روز, بر من مگیرید این شهر همسایه با شب, دور از دیار سپیده ست چندان که می جویمش بیش ، کمتر به او می برم راه آیا کجا می زند بال , خواب که از سر پریده ست در وحشت آباد دنیا, آرام نتوان گرفتن بیچاره آدم که از بیم ,...
-
حرام کردن عمر است زندگی بی عشق ...
یکشنبه 14 مهرماه سال 1392 22:32
ز شام هجر , مرا زهر می دوید به کام بیا بنوشمت ای صبح نودمیده , سلام حرام کردن عمر است زندگی بی عشق خوشا من و تو که طی می کنیم عمر به کام ! سر مرا – که چو کودک بهانه می گیرم – به روی سینه بیفشار تا شوم آرام به یک کنار زن از روی خویش زلف سیاه که آفتاب ببینم دمیده از دل شام جنین که عشق در آمیخته ست با تو مرا شناختن نتوان...
-
بی تو به جان رسیده ام ...
جمعه 11 مردادماه سال 1392 23:24
بی تو به جان رسیده ام , حال مرا نظاره کن کار ز دست می رود , نبض مرا شماره کن ای تو مسیح خستگان , راحت روح و جان جان گر که شفا نمی دهی , مرگ مرا نظاره کن زهر فراق خورده را , شربت وصل هم بده چون شده ای طبیب من , درد ببین و چاره کن پلک به هم نمی زند , چشم امیدواری ام منتظر عنایتم , جانب من اشاره کن ای تو سپیده سحر, سینه...
-
من دیگر غزل نمی گویم
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 09:09
دلم هوای قصه کرده است این روزها... راوی عشق رفت تا در به دری دلمان سر به چله نشینی بزند. من دلم غزل می خواهد ! دلم هوای خراسان دارد... هر چند می دانم مرد بزرگ مهربانی ها کنار سماورش نشسته و غزل می نویسد. کاش تربتی بلد بودم و می نوشتم گریه هایم را ... خدی خدای خودم ... خدایا به چه زبان باید مویه را الک کرد تا کمی دل...
-
چهل منزل خورشید
جمعه 7 تیرماه سال 1392 13:51
از هجر تو جز ناله ی جانکاه نمانده جز یاد تو بر عمق دلم راه نمانده بیمار و گرفتار تب هجر تو ماندم در حسرت شب خیزی من ماه نمانده می سوزم و چون شعر فرو می چکم از درد زین شمع دگر شوق سحرگاه نمانده غم واژه ی افسون غزل بر نفسم ماند یک حرف فرا گیر تر از آه نمانده از غنچه ی الفاظ تو ای معجزه ی گل جز خاطره ی صحبت دلخواه نمانده...
-
هجر تو
جمعه 31 خردادماه سال 1392 22:15
درهجر تو جز ناله جانکاه ندارم بختی که به کوی تو برم راه , ندارم تا جند شبم تیره تر از موی تو باشد ؟ من طاقت هجران تو ای ماه ندارم می سوزم و تا نیمه ی شب می روم از دست دلواپسی شمع سحرگاه ندارم در سینه تنگی که رمق می رمد از آن یک ناله پررنگ تر از آه ندارم چون غنچه, درین فرصت تنگی که مرا هست بختی که زنم خنده به دلخواه...
-
غم هجران
جمعه 10 خردادماه سال 1392 22:39
بد می گذرد از غم هجران مه و سالم دور از تو ندانی به چه روزم , به چه حالم بیش از نفسی نیست مرا فاصله با مرگ چون شمع سحرگاه, مهیای زوالم می میرم و از آمدن تو خبری نیست ای وای به حال من و امید محالم معذورم اگر قوت پرواز ندارم کز تیر فراق تو نه پر مانده , نه بالم در جلوه صد نقش دلاویز شوم غرق هر گه گذری در دل شب ها ز...
-
غزلهای وداع
یکشنبه 5 خردادماه سال 1392 23:00
استاد همیشه قهرمانم , هنوز طعم تلخ سه شنبه سنگین گذشته لحظه هایم را در خود می فشارد. مهربان پدر, دهم تیرماه سال گذشته بود که دوستان دست به دست هم دادند و بزرگداشتی برایت گرفتند در سالروز میلادت . و حالا باز هم عزیزانی که آشنای دلت هستند در سوگ فراقت از غم دل می سرایند. کاش باز هم می آمدی و می خواندی و با کلمات...
-
وداع آخر
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 20:08
تا دهد بار دگر دولت دیدار تو دست دری از مرگ مگر بر رخ خود باز کنم من که یک چشم زدن فاصله دارم با تو کاش مانند نگه سوی تو پرواز کنم وداع آخرین با استاد همیشه قهرمان, سه شنبه صبح از در سرای امیدی که بسته شد, تا آرامگاه همیشه اش, در کنار دوست دیرین, مهدی اخوان ثالث . با دلی خونین به وداع آخرین قهرمان مهر و ادب خواهیم...
-
بهار گل افشان
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 22:19
هنوز از بوی گیسویی پریشان می توانم شد به روی خوب چون آیینه حیران می توانم شد ز پیری گرچه خاکستر نشسته بر سر و رویم چو اخگر شسته رو از باد دامان می توانم شد پس از عمری زند گر خنده ای آن گل به روی من به چندین رنگ چون بلبل غزل خوان می توانم شد به جرم ناتوانی کاش از چشمم نیندازد که بر گردش توانم گشت و قربان می توانم شد به...
-
ای طبیب خسته دلان( بیست و نهمین جلسه سه شنبه شب )
سهشنبه 14 آذرماه سال 1391 22:26
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بیست و نهمین جلسه 91/8/23 نسبتا خلوت بود . پس از صائب خوانی دوستان قرائت اشعار خود یا منتخبات را آغاز کردند . 1- آقای افضلی , غزل : خاطرات قدیم یادت هست ؟ باغ عطر و شمیم یادت هست ؟ 2- آقای سنجری , دو شعر سپید 3- آقای ناصری , یک شعر نیمایی و یک غزل حلقه دیوانگی با عشوه در...
-
دود دل( بیست و هشتمین جلسه سه شنبه شب )
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 21:19
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بیست و هشتمین جلسه ادبی ما در تاریخ 16/8/91 برگزار شد و پس از طی مقدمات معمول , غزل خوانی دوستان آغاز شد . 1- آقای افضلی , غزل : گر امید روشن نتابد به راهت برد یاسها بر لب پرتگاهت 2- آقای ناصری , شعری برای شادروان کمال : مرا همیشه به سر شور عشق خوبان است فضای سینه من , مهد...
-
کعبه آرزو
یکشنبه 14 آبانماه سال 1391 21:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بیست و هفتمین جلسه ادبی ما در تاریخ 9/8/91 برگزار شد . پس از صائب خوانی , دوستان به قرائت اشعار پرداختند . 1- آقای افضلی , غزلی در مورد سه شنبه شب ها : سه شنبه است و سر بزم قهرمان دارم هنوز تا بروم , ساعتی زمان دارم 2- آقای خیبری , غزل : خنده کرد و گفت دانی چشم تر داریم...
-
نماز عشق
جمعه 12 آبانماه سال 1391 11:12
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بیست و ششمین جلسه ما در 91/8/2 برگزار شد . پس از طی مقدمات , دوستان شعرخوانی را آغاز کردند . 1- آقای افضلی , شعری برای سایه : در سواران غزل از همه چالاک تری بین عشاق چو فرهادی و دل چاک تری 2- آقای ابراهیمی , غزلی از شادروان صاحبکار : نه تنها جسم و جان فرسود , دل هم پیر شد...
-
چقدر مرا دوست می توانی داشت ؟
شنبه 6 آبانماه سال 1391 19:34
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بیست و پنجمین دوره ادبی ما در تاریخ 91/7/25 دایر شد . پس از آنکه من ده غزل از صائب خواندم , دوستان به شعر آغاز کردند . 1- آقای افضلی , اخوانیه ای برای دوستان نوپرداز : عشق بی واهمه از مردن و پیری با ماست بال پرواز رها کرده اسیری با ماست و غزلی : تپد به سینه دلش تا دمی ز...
-
بخت جوان( بیست و چهارمین جلسه سه شنبه شب )
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 15:24
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بیست و چهارمین جلسه ادبی ما , پس از یک ماه تعطیل – به سبب مسافرت من – در 18/7/91 تشکیل شد . بعد از صائب خوانی من , دوستان به قرائت شعر پرداختند . 1- آقای افضلی شعری برای شادروان گلچین معانی : با من ای گلچین , سخن از رسم گل چیدن بگو از نشاط و شور دل , هنگام بوئیدن بگو 2-...
-
ملاقات سحر
دوشنبه 24 مهرماه سال 1391 20:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA رفتم از شهر خود و بار دگر برگشتم کس نداند به چه حالی ز سفر برگشتم ! حسرت و شوق چو آمیخته بودند به هم بر لبم خنده و با دیده ی تر برگشتم حالم از دیدن او گشت چنان دیگرگون که به منزلگه خود , زیر و زبر برگشتم گفتم آن نخل برومند , بری خواهد داشت بخت رو کرد و به هنگام سفر برگشتم...
-
بوسه سرد سحر
جمعه 14 مهرماه سال 1391 22:04
کو گریه مستانه ای , کز غم سبکبارم کند ؟ از خود تهی سازد مرا , از دوست سرشارم کند ای همنشین ! در گوش من بیهوده افسون می دمی من دل نخواهم کند ازو , هرچند آزارم کند دور از تو ای اصل صفا ! نوشین لب شیرین ادا ! آب خوشی گر می خورم , در حال بیمارم کند ننشیند از بی طالعی , گردی زمن بر دامنت گر آسیای آسمان , چون خاک هموارم کند...
-
سودای عاشقی
شنبه 8 مهرماه سال 1391 21:59
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دارم ترا از جان و دل دوست , می گویم و پروا ندارم اما تو هم ای جان بگو فاش , گر در دل تو جا ندارم با من مگوی از ننگ و از نام , چون طشتم افتاده ست از بام در عشق تو بیزارم از پند , وز بند هم پروا ندارم ! ای غافل از حال خرابم , امروز و فردا تا کی و چند ؟ امروز می خواهم بیایی ,...
-
روشنی دیده
سهشنبه 4 مهرماه سال 1391 22:28
در خیال من نمی گنجد که آزارت کنم ناز از حد برده ای , خواهم خبردارت کنم می برد در عشق , عقل من اگر چه پارسنگ می زند گاهی نهیبم تا که هشیارت کنم دوستت دارم , ولی کم کن غرور خویش را تا سرو جان را به شور و شوق , در کارت کنم در گذر از من , که ترسم نگذرد از من خدا با دو حرف , از خود اگر دلسرد و بیزارت کنم تلخی پند مرا هرگاه...
-
گزارش رونمایی از " روی جاده ابریشم شعر "
جمعه 31 شهریورماه سال 1391 13:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA روز شنبه 25 شهریور 91 در خانه شعر و ترانه ی صدا و سیما , هفتمین نشست " ترانه سرای ماه " به رونمایی از کتاب جدید استاد محمد قهرمان به نام " روی جاده ابریشم شعر " اختصاص یافت . در ابتدای مراسم محمد علی بهمنی با خواندن یکی از غزلهای خود در مورد استاد...
-
جنبش بال پری ( بیست و سومین جلسه سه شنبه شب )
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1391 11:47
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بیست و سومین جلسه خود را در سه شنبه 14 شهریور برگزار کردیم . چون صائب خوانی را به پایان بردم , دوستان به قرائت شعرهای خود پرداختند . 1- آقای افضلی شعری برای جلسه بزرگداشت استاد ابراهیمی خطاط هنرمند , به سال 80 در بجنورد : خط می نویسی , روی غم پا می گذاری غم را به قلب نقطه...
-
حیرت دیدار ( بیست و دومین جلسه سه شنبه شب )
سهشنبه 14 شهریورماه سال 1391 23:45
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بیست و دومین جلسه ما در سه شنبه 7 شهریور 91 برگزار گردید . آقای افضلی که معمولا آغاز شعرخوانی با ایشان است در سفر بودند . بنابراین پس از صائب خوانی من دیگران اشعار خود را قرائت کردند . 1- آقای عرفانیان , غزل : از بام نقره فام سحرها سخن مگو دیگر ز نبض روشن فردا سخن مگو 2-...
-
عشق مادرزاد ( بیست و یکمین جلسه سه شنبه شب )
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1391 17:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA از راست به چپ : آقایان خیبری , سالک , ابراهیمی , افضلی , استادقهرمان , عرفانیان , ناصری , سنجری و جوادزاده بیست و یکمین دوره ادبی ما , در سه شنبه 31 مرداد 91 برگزار شد . خوشبختانه دخترم نرگس هم که زحمت وبلاگ افسون غزل بر دوش اوست , در این جلسه حضور داشت . پس از صائب خوانی...
-
رفیق نیمه راه ( بیستمین جلسه سه شنبه شب )
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:42
بیستمین جلسه دوره مان را در سه شنبه 91/5/20 برگزار کردیم . پس از آنکه من ده غزل از صائب خواندم , دوستان به شعر پرداختند . 1- آقای افضلی : چارپاره ای با عنوان "غار از صعود " با قله نهان شده در خیمه های مه کوهی کنار بیشه سبز ایستاده است 2- آقای خیبری , غزل : اکنون اگر چه پنجره ها بازند اما محاط نرده و سربازند...
-
ساحل نشین بی خبری ( نوزدهمین جلسه سه شنبه شب )
جمعه 27 مردادماه سال 1391 14:57
نوزدهمین جلسه ادبی ما در عصر سه شنبه 91/5/17 برگزار شد . شب احیا بود و خلوت . بیش از شش نفر نبودیم . پس از صائب خوانی من , دوستان آغاز کردند : 1- آقای افضلی , دو غزل : شراب کهکشان را از خم شب سر کشیدم من به مهتاب تفکر , تا سحر خلوت گزیدم من و : همین شکسته , چه بالای استواری داشت به باغ پیکر خود , رنگ و برگ و باری داشت...
-
ترانه عشق ( هجدهمین جلسه سه شنبه شب )
جمعه 20 مردادماه سال 1391 19:40
هجدهمین جلسه ( سه شنبه 91/5/10 ) من صائب خواندم و سپس دوستان اشعار خود را ارائه کردند : 1- آقای افضلی , غزل : مرا به مزرعه روشن ستاره ببر برای چیدن گلهای بی شماره ببر 2- آقای خیبری , غزل : فتنه ای رفت ز در , فتنه دیگر آمد خانه پرداختم از افعی و اژدر آمد 3- آقای ناصری , غزلی به لهجه گلمکانی 4- خانم خواجه , چند دلنوشته...
-
هفدهمین جلسه ادبی ( سفرنامه ازغند )
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 22:43
هفدهمین دوره ادبی ما در عصر سه شنبه سوم مرداد برگزار شد . جلسه ای خلوت بود . چون روزه گیران نمی آیند . برخی هم معذورند که باید بساط سایرین را آماده کنند . عده ای نیز به ضیافت می روند . در تعریف رمضان به طنز گفته اند که ماه میهمانی خداوند در خانه دیگران است ! باری , پس از صائب خوانی من , دوستان به شعر پرداختند . 1-...