هنوز از بوی گیسویی پریشان می توانم شد
به روی خوب چون آیینه حیران می توانم شد
ز پیری گرچه خاکستر نشسته بر سر و رویم
چو اخگر شسته رو از باد دامان می توانم شد
پس از عمری زند گر خنده ای آن گل به روی من
به چندین رنگ چون بلبل غزل خوان می توانم شد
به جرم ناتوانی کاش از چشمم نیندازد
که بر گردش توانم گشت و قربان می توانم شد
به هیچم گر که می دانی گران ای عشق مهلت ده
ز قحط مشتری زین بیش ارزان می توانم شد
جهان گر از بخیلی برنچیند زود خوانش را
دو روزی بر سر این سفره مهمان می توانم شد
مرا کفر سر زلفت ز ایمان باز می دارد
اگر جستم ز دام او مسلمان می توانم شد
میان شادی و غم با خیالت عالمی دارم
ز برق خنده ات چون ابر گریان می توانم شد
ز هجرت خشک تر از شاخه در فصل زمستانم
رسی گر چون بهار از ره گل افشان می توانم شد
به بازی بازی از میدان هستی می روم بیرون
مشو غافل که زود از دیده پنهان می توانم شد
سلام
وبلاگ خوبی داری به منم یه سری بزن
اگه با تبادل لینک موافقی منو با نام همه نوع مطلب لینک کن
مر30
سلام مهربان استاد عشق ودل
امید که لبخندتان را هماره روزگار پرجوانه ببینیم
با سلام.به به عجب ابیات نابی در این غزل می بینم.به قول مرحوم "امید": زنده باد استاد "مهرمان".همیشه برای سلامتی شما دعا می کنم.دلتنگم انشاءالله زودتر توفیق دیدار حاصل شود.
سلام:
...تا با بازی بازی ،از میدان زندگی بیرون نشده ایم،بگوئیم
که دوست دار هم هستیم،تا غافل نرویم....
درس خوبی به من دادید،استاد.متشکرم.
سلام استاد
سال نو مبارک
امیدوارم سایه تان همیشه بالای سر خانواده و دوستان باشه
آمین
عیدتان مبارک و ایام بکام !برفراز باشید[قلب][گل][قلب]
سلام استاد شعرتان زیباست و سرشاز از لطافت دعای خوبان بدرقه راهتان باد
سلام دوست دیرین . نمیدانم به اینجا باز سر می زنی یا نه . دیشب وقتی خبر سفر به جاودانه شدن استاد قهرمانی را خواندم بعد از تأثر به یاد شما افتادم و بر خود لازم دانستم عرض تسلیت و همدردی با شما که با وی سرآشنائی و علاقه و تلمذ داشتید . یادش گرامی و بردباری تان افزون .
...استاد قهرمان بزرگ...
رفتی و اهل دل به سوگ نشاندی...
بزرگمرد شعر و ادب این خاک...
لبخندت را می بینم...
برفراز جایگاهی بلند ...
در جوار پروردگار عشق...
روحت قرین رحمت الهی....
به همه دوستدارانش..بخصوص سهبای عزیز..این ضایعه رو تسلیت میگم...
سلام
عرض تسلیت به شماوخانواده محترم شان.