بد می گذرد از غم هجران مه و سالم
دور از تو ندانی به چه روزم , به چه حالم
بیش از نفسی نیست مرا فاصله با مرگ
چون شمع سحرگاه, مهیای زوالم
می میرم و از آمدن تو خبری نیست
ای وای به حال من و امید محالم
معذورم اگر قوت پرواز ندارم
کز تیر فراق تو نه پر مانده , نه بالم
در جلوه صد نقش دلاویز شوم غرق
هر گه گذری در دل شب ها ز خیالم
می سوزم و دست و دل من سرد ز هرکار
می پوسم و ناپخته تر از میوه کالم
دیروز نبودم مگرت جان , ز عزیزی؟
امروز جواب تو چه باشد به سوالم؟
صد بحث و جدل بر سر یک بوسه مکش پیش
لب پیش لبم دار که تنگ است مجالم!
در عیش و طرب غرق شدن قسمت من نیست
باز آ که ز سر می گذرد موج مجالم
زین پیش ترا بود به من گوشه چشمی
افتم اگر از چشم تو, ای وای به حالم !
3/3/ 1388
زین پیش ترا بود به من گوشه چشمی
افتم اگر از چشم تو, ای وای به حالم !
زیبا و گیرا بود
دست طبع گلتون درد نکنه !
سلام
خیلی زیبا بود
ای کاش استاد هنوز بودند تا همچون گذشته های نه چندان دور ، از راه دور نفس گرمشون رو تحسین و برایشان طول عمر دعا می کردم
دریغ و افسوس...
یاحق
در جلوه صد نقش دلاویز شوم غرق
هر گه گذری در دل شب ها ز خیالم
یاد اون روزهای که شعر انتخاب میکردیم و استاد جواب انتخاباتمون رو میداد
روحش شاد
برادر بزرگوارم عیدتون مبارک ....الان ان شاالله مهمان پیامبر رحمت و مهربانی(ص) باشید . التماس دعا
حالا که رفته ای دل دلیل می آورد و عشق گریه می کند با این همه جای خالی ات پر نمی شود..نه با خیال و نه با خاطره!
سلام
جای تان خالی است بزرگ مردخراسانی. رحمت خدابرایشان.