غمم چون بگذرد از حد , زمردن شاد خواهم شد
به یک جان دادن از صد دردسر , آزاد خواهم شد
درین دوران که آتش را ز شدت آب می سازد
اگر سنگین تر از خاکم , سبک چون باد خواهم شد
ز نرمی رویگردان بودم اول از دل آزاری
ندانستم که آخر دشنه ی فولاد خواهم شد
خراجی بست بیش از دخل بر ملک وجود من
خراب عامل جورم , کجا آباد خواهم شد؟
ندانم تیشه را بر ریشه می باید زدن یا سر؟
ز رسم کار چون آگه شدم , فرهاد خواهم شد
چو استعداد من گل کرد در مشق جنون , گفتم
که گر شاگردی مجنون کنم , استاد خواهم شد
فتد هر روز خشتی تازه از بنیاد سست من
ندانستم که این سان زود بی بنیاد خواهم شد
من از بی دست و پایی های خود چون سایه دانستم
که از افتادگی , پامال صد بیداد خواهم شد
به نرمی هرچه پندت می دهم , نشنیده می گیری
رسانم تا به گوشت خویش را , فریاد خواهم شد
ز دل تا لب شکایت چیده ام بر روی هم از تو
ولی گر وا کنم لب , گنگ مادرزاد خواهم شد
به راه بی سرانجامی که بوی خون از آن آید
چو می باید روان شد , هرچه بادا باد , خواهم شد !
اگر رفتم , نخواهم رفت زود از خاطر یاران
به هر محفل که خالی ماند جایم , یاد خواهم شد
1374/11/11
سلام
ممنون
به این میگن یه غزل ناب
با یه وزن مشکل اما بی نقص و عالی
ممنون استاد
ممنون نرگس باجی
امشب همه ش دارم پستهای خوب می خونم
امشب شب خوبیه
شب همه تون خوب و خوش
اگر رفتم , نخواهم رفت زود از خاطر یاران...
من از بی دست و پایی های خود چون "سایه "دانستم
که از افتادگی , پامال صد بیداد خواهم شد
چو استعداد من گل کرد در مشق جنون , گفتم
که گر شاگردی مجنون کنم , استاد خواهم شد
سلام شبت بخیر نرگس جان!
دست استاد قهرمان عزیز برای سرودن چنین غزل زیبایی درد نکند
و تشکر از شما برای درج این غزل زیبای استاد
ممنونم بانو!
سلام به استاد قهرمان گرامی ،سلام به شما غزل بانوی عزیز طرح نو مبارک...
بانوی آب و آیینه ؛
چه کشتی های دل که از بادهای غم و ریاح عاصف سرگردان شده بودند و با سحر کلامت به ساحل نجات رسیدند
پس سکوت چرا ؟!
که این سکوت تو عجیب دلمان را میشکند ،
آری ، اشعار استاد قهرمان را همیشه و همه جا به سمع دل و گوش جانمان پذیرا بودیم و هستیم و خواهیم بود و لیکن این کلام خود استاد است که نثر شما به شعر پهلو میزند
ای کاش چون گذشته ، با یک پی نوشت ساده هم که شده ، درّ و مرجان و جواهر را به ساحل کلمات باز آوری که ذکر تنها شعر را فقط طوطی لایق این شغل است !
قربانت بلبل دل خواهر دانیال
------------------------------------------------------------------
پاسخ:
این وبلاگ صرفا به اشعار استاد قهرمان تعلق دارد . سخنی اگر لازم باشد ، خود استاد عزیز بیان خواهند نمود .
متشکرم .
بیا تا گل برافشانیم و می درساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
.................
تفعل دیشب و امروز ما با شکوه های غزلی استاد و پیر ما که سوز داشت...
اما بیت آغاز تقدیم به غزل...تقدیم به همه...اینم یه تفعل بشه انشالله.
سلام مجدد
مثل همیشه عالی بود
و انتظار دیگهای هم از استاد نمیشه داشت
امایک سؤال:
قرار نیست هیچ توضیحی در مورد تغییرات ایجاد شده داده بشه؟
البته من که از غزلیات استاد قهرمان نهایت لذت رو میبرم و اینکه هر روز غزلی از ایشون رو در اینجا بخونم برام یک ایدهآل هست اما... !!!؟
یاحق
اگر رفتم , نخواهم رفت زود از خاطر یاران
به هر محفل که خالی ماند جایم , یاد خواهم شد
میبنی استاد واسه تو نوشته
ای فرشته مهروان و ای خواهر غمخوار
تو را خردی جثت و ضعف بنیت و فقر فهم و فاقه و قلّت کامنت دوستان نبود که مغموم شوی و کشتی دل را از بحر معانی خود محروم بداری ، آری ، میدانیم که ما دوست خوبی برایت نبودیم ، آن سان که برخی اوقات از افراط گرما و در برخی اوضاع از سختی سرمای سخنمان به رنج می آمدی و لیکن نه به قهر ...
اکنون ما را بنگر یا امّ الشموس کیف أبکی بغمامی ؟!
همه هستند و تو نیستی ، همه جام اند و می نیستی
عزیزان! ممنونم. همین و بس!