
( با الهام از پیام عزیزی که تولدم را تبریک گفته بود :)
در امتداد حادثه می رفتیم .شاید ,نیروی ناشناخته ای , ما را می برد .اما کدام یک ز من و تودر پیش بود ازان دگری , آیا ؟وان کس - چه من , چه تو -چون گام سست کرد , رسیدیم ما به هم .یکچند اگر چه هیچ نمی گفتیمچون شرممان شکستباران حرف بود که یکریز می ریخت .دلها گرفته بود و تمامی نداشت حرف . ***هم را ندیده سیر , آن روزها چو برق گذشتند ... ***گویم به خود , دریغ !تکراری اند اگر چه همه روزهای ما ,تکرار روزهای عزیزی که رفته انددر وهم نیز نمی گنجد ! ***ای سرو پایدار !آن قمری ام که عشق تو دارد مرا اسیر .سر سبز باش و از سر من سایه وا مگیر ! 91/4/10
هنوز هم با خواندنش بغضم می گیرد پدرجان !
سلام . ممنون از این شعر بی نهایت زیبا ...
دلتان شاد و تنتان سلامت .
سلام به دخترمهربانم ، سهبای عزیز! خسته نباشی! دستت
دردنکند. می گویند دل به دل راه دارد. پس دیگرحال دل پدر و دخترمعلوم است. ترابه خدابغض نکن که دلگیرترمی شوم
دست خودم نیست پدرجان ! این دلنوشتتان , بدجور با دلم بازی می کند ...
من شرمنده دلگیری دل مهربان شما ...
تو مهتاب کدام آفتاب پنهانی که هر ستاره

هر شب به پایت سجده میکند ؟!
همیشه عاشق بمانی استاد
دخترعزیزم سهبا! دلگیرمباش! در همیشه به یک پاشنه نمی چرخد. مخواه که دلتنگتر ازاین شوم
دانیال عزیز! دعایت مستجاب باد!زندگی بی عشق ، عمر
تباه کردن است.
نظامی می گوید : اگرخودگربه باشد ، دل دَرو بند
چقدر این کلمات قشنگ بود...به نظر من زیباترین شعری که تا به حال از استاد خوانده بودم...از عمق دل برآمده است...
ممنونم سمیرای گرامی! خدانگهدارت باشد!
سلام استاد
روح بلند عشق با صداقت زنده می ماند راز ماندگاری مهرتان پراز صداقت است مستدام باد وبارش مهرتان مارا شیفته تراز پیش کند:آمین
سپاسگزارم صالحی گرامی!