
الا لیتنا کُنّا غزالین نَرتعی ...
قیس بنی عامر ( مجنون)دو آهو کاش می بودیممیان سبزدشتی دور ، آهنگِ چریدن سازمی کردیمدو کفترکاش می بودیمبه هرجایی که دلکش بود می رفتیم وچون شب می رسیدازراهبه سوی آشیان پرواز می کردیمدوماهی کاش می بودیممیان موج دریا ، راهِ خود راباز می کردیممن و تو کاشکی باهم به راهِ زندگانی پیش می رفتیممن و تو کاش باهم زندگی را ترک می گفتیم درون گوری ازچشم حسودان دورخزیده تنگ درآغوش ِهم تاحشرخوابِ ناز می کردیمو چون برپای می شد روزرستاخیز،غبارسالیان ازچشم افشانانبه روی یکدگر چشمان خود را باز می کردیم
1342/5/22
خیلی زیبا بود
اگر وبلاگتون رو صفحه بندی کنید خیلی بهتره
شریف پدری است که از نگاه او ، عشق به اصابت مقرون شود
باز هم روزتان مبارک قهرمان !
الا لیتنا کُنّا غزالین نَرتعی ...
ای کاش ما آن دو آهویی بودیم که با هم ...
و می فرماییم که کمین صیاد دنیا همیشه در پی آهوی دل است
و لکن و ما عندالله خیر و أبقی ...
فکر می کنم داداش دانیال هم میتونند به زیبایی شعری در همین مورد بگویند :
الا لیتنا کنا غزالین نرتعی ....
نظر شما چیه بابامحمدم ؟!
الا لیتنا کنا غزالین نرتعی
نلقی العشق لیلا و نهارا
چه میشد اگر هر دویمان آهویی بودیم که با هم زندگی میکردیم
و عشق را نیز هر شب و هر روز با هم ملاقات میکردیم
و من فقط امشب از این شعر ناب اشک می بارم
ممنون برادر بزرگوارم
و ممنون از برادرزاده دانیال
ممنونم دانیال عزیز!
دخترم! من که ازعربی سرم درنمی آید. لابددانیال عزیز بد
نگفته و روح مجنون رادرگورنلرزانده است!
خدانکندخواهرطهورای عزیز اشک بریزد.50 سال ازعمر این
ترجمه می گذرد و مثل خودم پیر است.
من قبل از این شعر چقدر کم بودم وحالا این بغض فروخورده را به گنج عالم نمی دهم
این شعر مرا تکان داد ومن سرخوش شدم ازشورعشق
لطف داری صالحی گرامی!
ما که اثری از پیری در این سرا یافت نکردیم .
سلام برادرم گذشت زمان بر روی اثر تاثیری ندارد.....
باز هم ممنون
ممنونم ازلطفت ، خواهرم! طهورای عزیز!