خــون زغفلت دررگم افسرد ، هشیارم کنید
خواب من سنگین ترازکوه است،بیدارم کنید
بی دم ِجان بخش ِجانان،تنگ شد برمن نفس
ای عزیزان! ازهـــوای تـــازه سرشارم کنید
ظلمت جــــاوید دارد کلبـــه ی بی نـــورمن
روی آن مهپــــاره را شمـــع شب تارم کنید
من به عشق او،جهان رادوست دارم همچوجان
ورنـــه می گفتم که ازجـــان نیزبیزارم کنید
می زند برشیشه ی دل سنگ،حرف هجریار
ازمـــــروّت دورباشد گـــرکــــه آزارم کنید
هــوش را گه گاه با جــــامی برانید از سرم
چنــــــد ساعت ازغم دنیـــــــا سبکبارم کنید
هیچ کاری درجهان خوشترنمی بینم زعشق
گــــــر به کاردیـــــگرم دیدید ، بیکارم کنید
درنمی آید به چشمم هرچه زیبایی که هست
ازجمــــال بی مثـــــــالش مستِ دیدارم کنید
همچـــوآتش ســــرکشی هرگزنمی آید زمن
سرفــــرازی گرکنم ، با خاک هموارم کنید
گـــرکه می خواهیـد حسرتهای الوان آورم
باز با دستِ تهی ، راهی به بازارم کنید
هیچ کاری درجهان خوشترنمی بینم زعشق

گــــــر به کار دیـــــگرم دیدید ، بیکارم کنید
به قول دوستی کار دل عشق باشد ، چون عشق نباشد دل بیکار باشد
من به عشق او،جهان رادوست دارم همچوجان
ورنـــه می گفتم که ازجـــان نیزبیزارم کنید
ضمیر همیشه مرجع خودشو پیدا میکنه!
منتظر کلیک رنجه تون هستم!
دخترعزیزم ، سهبا! روزی یک غزل ازمن می گذاری. چشم
نخوری ، آسیایت خوب آردمی کند! یکی دوماه دیگرکه کفگیر
به تهِ دیگ خورد و غزلهاتمام شد ، می خواهی چه کارکنی؟
من که ماشین غزلسازی ندارم دخترجان!
اختیار دارید پدرجان ! من شک ندارم وقتی غزلهای شما به ته دیگ خورد ( که حالا حالاها نمی خورد !) شما باز غزلیات جدید دیگری برایمان می سرایید ! حاضرم شرط ببندم بابامحمد عزیز من .
سلام . روزتون بهاری پدرجانم .
اوخ سلام یادم رفت !
خون ز غفلت در رگم افسرد :هشیارم کنید
خواب من سنگین تراز کوه است٬بیدارم کنید
عالی بود دعاگویتانم استاد قهرمان
می زند برشیشه ی دل سنگ،حرف هجریار

ازمـــــروّت دورباشد گـــرکــــه آزارم کنید
سلام استاد
حتما همینطوره که سهبا جان میگه.
انشاءالله همیشه سلامت و موفق باشید
دانیال عزیز! متشکرم
صادق گرامی! منظورشمارادرنیافتم ، شایدچون دستورزبان
نمی دانم.
خواهرانم ، طهورا و زهرای گرامی! ازلطفتان سپاسگزارم!
لذت بردیم ...
بارون خورده ی گرامی! ممنونم
مایل به تبادل لینک هستین ؟/