هـــردم به شوق دیدن رویت ، از دیده برخیزد نگاه من
امّا به نومیدی فروغلتد ، در دست و پای اشک و آه من
بـــوی سحــــــرآید ، ولی چشمم چیزی نبیند غیرتاریکی
سنگین سفرگشته ست چون یلدا ، ازبختِ بد شام سیاه من
دارم دلی باوصل خوکرده،کزیادِ هجران می خورد برهم
طوفان ز جای خود نجنبیده ، برخویش می لرزد گیاه من
خواهم که بردوشت گذارم سر،نجواکنان درگوش توگویم
زین پس دگربرکوه دارم پشت،ای شانه ی توتکیه گاه من
دستش گرفته همچنان در دست،پویم طریق کفروایمان را
ترسم دل کافـــــرنهادِ من ، ناگــــاه سرپیــــچد ز راه من
ای مهـــربان باهرکه پیش آید ، من بنده ی خُلق کریم تو
رحمی که دوشـــم را به درد آورد ، سنگینی بارگناه من
1386/3/23
فهذا بیت العشاق :
دستش گرفته همچنان در دست،پویم طریق کفروایمان را
ترسم دل کافـــــرنهادِ من ، ناگــــاه سرپیــــچد ز راه من
آنسان که شاعر دیگری بگفت :
مرتد گردم گر تو ز من برگردی ؛ ای جان جهان تو کفر و ایمان منی
با تشکر از جناب استاد
دستش گرفته همچنان دردست٫پویم طریق کفروایمان را
ترسم دل کافر نهاد من ٫ ناگاه سر پیچد ز راه من
این مصرع آخری حرف همیشه ی دلمه(رحمی که دوشم را......)
سلام
اینجا کلا خونه تکونی شده.
خبریه؟!
بـــوی سحــــــرآید ، ولی چشمم چیزی نبیند غیرتاریکی
آتش است که بر دل و جانم زدی استاد :
دستش گرفته همچنان در دست،پویم طریق کفروایمان را
ترسم دل کافـــــرنهادِ من ، ناگــــاه سرپیــــچد ز راه من
فهذا یجری مجری الجواب عن قول الشاعر الآخر :
مشتاق دیدار توأم ، بر لب رسید جانم بیا
کافر شده این دل من ، ای نور ایمانم بیا
هر کاری کردم نتونستم انتخاب کنم
یکی دو بار وسوسه شدم یکی دو بیت رو انتخاب کنم ولی باز نشد
استاد هر بیت اشعارتون غزلیست
گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو / باد بهار می وزد باده خوشگوار کو
گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو / باد بهار می وزد باده خوشگوار کو
هـــردم به شوق دیدن رویت ، از دیده برخیزد نگاه من
امّا به نومیدی فروغلتد ، در دست و پای اشک و آه من
عزیزان : دانیال ، طهورا ، هستی نمونه ، آقابزرگ و زهرا
سپاسگزارم.
استاد قهرمان گرامی ما از شما تشکر می کنیم و خداوند را شاکرم که من را با این سرای دوست داشتنی روزی داد.
استاد من از شما تشکر میکنم.
اینجا حس خوبی داره. به خاط این حس خوب ممنونم
طهورا و زهرای گرامی! ممنونم. لطف دارید!