با راه دوری که از شب ،در پیش پای سپیده ست
تا خانه روشن کند صبح ، عمرم به آخر رسیده ست
گر پیش پا را نبینم در روز ، بر من مگیرید
این شهر همسایه با شب ، دور از دیار سپیده ست
چندان که می جویمش بیش ، کمتر به او می برم راه
آیا کجا می زند بال ، خوابی که از سر پریده ست
در وحشت آباد دنیا ، آرام نتوان گرفتن
بیچاره آدم که از بیم ، چون صید صیاد دیده ست
از گرد ره نارسیده ، بار سفر بایدت بست
عاقل درین کاروانگاه ، کی لحظه ای آرمیده ست؟
گلچین برون آمد از باغ ،رنگین ز گل دامن او
غافل که صد رنگ نفرین ، همراه گل های چیده ست
در زیر گردون دل ما ، یک لحظه بی تاب و تب نیست
آرامشی گر که دارد ،آرام صید رمیده ست !
تا زخم تو گرم باشد ،از درد آگه نگردی
پر می زند مرغ بسمل ،با آن که در خون تپیده ست
گیرم که آسوده کردی ، از برگ و بر دوش خود را
بار دگر کی شود راست ،پشتی که از غم خمیده ست ؟
از آب و رنگ گلستان ،پاییز نگذاشت چیزی
سرپنجه ی برگ خشک است ،رنگ از رخ گل پریده ست
در کلبه ی تنگ و تاریک ، نه روز دانیم و نه شب
از تیره روزان مپرسید ، کی صبح روشن دمیده ست
ای مهرت از حد من بیش ،بیگانه ی بهتر از خویش
عشق تو از سال ها پیش ،در کنج خاطر خزیده ست
گر محو آن روی و مویم ،بر من ببخشا ، که چشمم
نقشی به این دلربایی ،در خواب شب هم ندیده ست
از " خاوری " مصرعی نغز ، آمد به یادم که می گفت
آیینه ی روزگاران ،تصویر بسیار دیده ست !
راضی هستم به نگاهی که اندکی چون نگاه تو باشد
استاد قهرمان احسنت
ای مهرت از حد من بیش
من با همه قصورم ٫در بندگی و طاعت٫او با همه کرامت
گویی که هیچ ندیده ست
قلمتان مستدام
ممنون نرگسم
فدای مهربونیتون . اسمتون جا افتاد طهورای نازنین . عمه بزرگوار . راستی به لینک سایه سار هم سر می زنید مهربان ؟!
آخ ببخش نظر بالا برای من بود .اسممو ننوشتم
چندان که می جویمش بیش ، کمتر به او می برم راه
ممنون از استاد
سلام
چه باید بگویم در بزرگی استاد بی چون وچرای غزل معاصر که می دانم استاد از تمجید گریزانند
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1642343
این مطلب از میرفتاح بزرگ است خواندنش خالی از لطف نیست
نام تو را خواندم و خواندم بی فاصله ...
فاصله را که حرفی نیست برای خواندن
هر چه هست دل است و لا غیر ، غیر دل
خسته نباشی نرگس جون
ای جانم اینجا چقدر بوی عطر نرگس میده...دلم لک زده بود...اومدم تمام غزایات استاد خوندم...
استاد مهربان...پدرم .....دوستتون دارم...تمامی غزلیات شما را من ذخیره می کنم...اگه راضی باشید.....
خوب هستید ابجی......
رستی ابجی گلم دیروز وقتی داشتم به مامان می رسیدم یک حرفی زد که تمام اسمان برام دگرگون شود
مادر به فرزندش گفت:دلم برای نرگسم تنگ شد و اشکی از گونه مادر جاری شود......می خواهم ببینمش....اما فاصله هاااااااااااااا.اشک در اشک جاری شد
سلام
از طریق نرگس عزیز افتخار آشنایی با شما رو دارم
امیدوارم همیشه سلامت و پاینده باشید
زنده باد استاد
شعر ها عالی هستند
عالی
در پناه حق
چندان که می جویمش بیش ، کمتر به او می برم راه
پارتی بازی در حد اعلا ...
ولی خب چکنیم ؟ یک عمه که بیشتر نداریم !!!
استاد قهرمان شما هم یک کامنت درج کن
ببینیم بانو با شما هم پارتی بازی میکنند یا خیر ؟!
این شهر همسایه با شب دور از دیار سپیده ست
من این دلاویزترین غزل ِ زندگی را
نه یک بار و نه صدبار
که هرروز مرور کرده ام
عشق از آغاز
در کنج ِ خاطرم لانه کرده است
سلام بر بانوی مهر و ماه ، سهبای عزیز
سوالی دارم و اینکه استاد این بار از تخلص(( خاوری )) چرا بهره جسته اند
[:S004
سلام رفیق عزیز .
استاد مصرعی را از دوست بزرگوارشان ، جناب خاوری ، نقل کرده اند و نه اینکه تخلص خاوری را استفاده نموده باشند .
ممنونم از توجهتان .
ضمنا به لینک سایه سار سر نمی زنید ؟!
دانیال گرامی! من یک دختربه نام نرگس دارم که خیلی
برایم عزیز است و پارتی بازی هم نمی کند!
قابل توجه داداش دانیال !
ممنون پدرجان .
قدما فرموده اند : عشق کور میکند ...
راست گفته اند ، عشقی که کور نکند عشق نیس
پارتی بازی در حد تیم ملی و المیک را نمیبینی استاد دل ها ؟
دانیال گرامی! دوستی راباعشق قاطی نکن که خیلی باهم فرق دارند.