بی تو به جان رسیده ام , حال مرا نظاره کن
کار ز دست می رود , نبض مرا شماره کن
ای تو مسیح خستگان , راحت روح و جان جان
گر که شفا نمی دهی , مرگ مرا نظاره کن
زهر فراق خورده را , شربت وصل هم بده
چون شده ای طبیب من , درد ببین و چاره کن
پلک به هم نمی زند , چشم امیدواری ام
منتظر عنایتم , جانب من اشاره کن
ای تو سپیده سحر, سینه شام را بدر
خیمه سبز چرخ را , قتلگه ستاره کن
آب حیات من تویی , کشته و مرده توام
چون به رهت فدا شوم , جان به تنم دوباره کن
ناله سینه سوز من , هیچ اثر نمی کند
از دم گرم همتی همره این شراره کن
چشم خمار کن , ولی جام نگاه پر بده
عاشق سر به راه را , رند شرابخواره کن
من نه به اختیار خود , پای ز جمع می کشم
غیرت عشق گویدم کز همه کس کناره کن
ای که ز تربیت کنی لعل و عقیق , سنگ را
اشک چو گوهر مرا , لایق گوشواره کن
چون ره عشق می روی, یکدله بایدت شدن
راه اگر دهد دلت, پشت به استخاره کن
تن چه دهی به پیرهن , ای دل ناصبور من؟
دوست ز راه می رسد , جامه ز شوق پاره کن ....
سلام
درودبه استادقهرمان وخدایش رحمت کند.غزل بسیارزیبایی بود.
سلام عمه جون
من به روز شدم
راستی این سرا چرا این جوری شده
باقی سراها چرا این جوری شدن
ای که ز تربیت کنی لعل و عقیق , سنگ را
اشک چو گوهر مرا , لایق گوشواره کن
سلام برادربزرگوارم استاد قهرمان.(ای دل نا صبور من...)
کامنت بالا برا من بود
کلاهمان را از دیروز به احترام استاد برداشته بودیم وامروز به احترام نامش ایستاده غزلش را نوش می کنیم
عادت کردم به چای وغزل استاد
هنوز باورنمیکنم آن سنگ سیاه سرد از آن تو بود...خودت بیا و بگو دروغ دیده ام
بودن یا نبودن ...
بحث در این نیست ...
وسوسه این است ...
شراب زهرآلوده به جام و شمشیر به زهر آب دیده ...
درکف دشمن همه چیزی از پیش ...
روشن است وحساب شده ...
و پرده درلحظه معلوم فرو خواهد افتاد ...
"احمدشاملو" [گل]
--------------------------
سلام دوست مهربون وبلاگ زیبایی دارید خوب هم مینویسید بهتون تبریک میگم.
مهربون خوشحال میشیم از وبلاگ ما هم دیدن فرمایید.
منتظر حضور گرمتون هستیم، نظر فراموش نشه...[گل]
یا علی....[گل][گل][گل]
من مرگ هیچ عزیزی را باور نمی کنم
دعوتید به خوانش چند سپید